جدول جو
جدول جو

معنی قلعه احمر - جستجوی لغت در جدول جو

قلعه احمر
(اَ مَ)
قلعه ای است در سواحل بحر شام که معروف به عثلیث است. (مراصد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(قَ عَ اِ)
دهی است از دهستان پاریز بخش مرکزی شهرستان سیرجان، واقع در 112 هزارگزی شمال سعیدآباد و 35 هزارگزی خاور راه فرعی رفسنجان به گوداحمر. این ده کوهستانی و سردسیری است. سکنۀ آن 150 تن. آب آن از قنات و محصول آن غلات، حبوب و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ مُ حَمْ مَ)
دهی است از دهستان کاکاوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد، واقع در 27هزارگزی شمال باختری نورآباد و کنار باختر شوسۀ خرم آباد به کرمانشاه. موقع جغرافیایی آن تیه ماهور و هوای آن سردسیری مالاریایی است. سکنۀ آن 150 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، لبنیات، پشم و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان سیاه چادربافی است. راه اتومبیل رو دارد. ساکنین از طایفۀ غیب غلام وچادرنشین هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(اُ جُ / اُ)
قلعه ای است در مدینه
لغت نامه دهخدا
(اَجْ جَ)
قلعه ای است در جوار قرطبۀ اندلس. (قاموس الاعلام) ، وکیل کردن کسی را، وکیل فرستادن، دانه بستن گیاه. (منتهی الارب) ، امضاء، بابچه شدن سباع. (تاج المصادر) ، وظیفه و راتبه مقرر کردن، گذاردن
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ ؟)
دهی است از دهستان میان آب (بلوک عنافجه) بخش مرکزی شهرستان اهواز، واقع در 36 هزارگزی شمال اهواز و کنار شوسۀ اهواز به اندیمشک نزدیک رود کرخه. موقع جغرافیایی آن دشت و هوای آن گرمسیری است. سکنۀ آن 300 تن است. آب آن از رود خانه کرخه و نهر شاپور و محصول آن غلات، برنج و شغل اهالی زراعت است. راه در تابستان اتومبیل رو است. در این آبادی محلی بنام خشنامی است که آثار ابنیۀ باستانی در آن مشاهده میشود. دبستان و آسیاب موتوری دارد. و ساکنین از طایفۀ الحائی هستند. این آبادی را خرم دژ هم میگویند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
تصویری از قلعه سحر
تصویر قلعه سحر
بام دژ نام جایگاه
فرهنگ لغت هوشیار